تاریخ انتشار : دوشنبه 11 آذر 1398 - 11:28
کد خبر : 3063

نسخه‌پیچی تکراری مدیران ، مردم را سردرگم کرد

نسخه‌پیچی تکراری مدیران ، مردم را سردرگم کرد

آلودگی هوا، تعطیلی مدارس و … کلیدواژه‌های تکراری این روزهای آلوده‌اند؛ اگر چه ۱۴ نهاد در این زمینه وظیفه دارند اما با توجه به عمق آلودگی انگار باید فقط منتظر باد و باران بود؛ همانطور که مسؤولان شهری نسخه پیچیده‌اند!

به گزارش تیتر داغ؛ زن ژاکت کرم‌رنگ به تن دارد. از آن تجربه‌دارهاست. رو به زن جوان می‌کند و می‌گوید:چرا بچه‌ها را در این آلودگی هوا بیرون آورده‌ای؟ مگر نمی‌دانی سرب توی وجودشان می‌رود و مشکلات تنفسی می‌گیرند؟

زن جوان می‌گوید: خب؛ چه کارشان می‌کردم مدرسه‌شان را تعطیل کرده‌اند.دیروز-شنبه- که تعطیل بود سرکار نرفتم و نگهشان داشتم امروز چه باید می‌کردم؟ از دیشب تا به حال با خودم درگیر بودم که چه کنم؟ به رئیسم چه بگویم که قبول کند که به سرکار نیایم. آنقدر بالا و پایین کردم، دیدم که چیزی ندارم بگویم که قانع شود. مجبور شدم بچه‌ها را با خود به سر کار ببرم. اگر چه آنجا اذیت می‌کنند و نمی‌گذارند که درست کار کنم‌، اما دیگر زیر بار حرف  این و آن نیستم و هی سرم غر نمی‌زنند که بهانه می‌‌گیری و از زیر کار در می‌روی.

زنی که دو سه نفر آن طرف‌تر روی صندلی مترو نشسته می‌گوید: خب بچه‌ها را پیش مادرت می‌گذاشتی؟ زن جوان می‌گوید: مادرم سن و سالی دارد. خودش از کار افتاده است و باید یکی نگهش دارد. اتفاقاً دیروز با بچه‌ها در خانه مادرم بودیم اما آنقدر بالا و پایین پریدند و ورجه و وورجه کردند که خود من را کلافه کردند؛ اگرچه آن بیچاره پیرزن چیزی نگفت؛ اما خب معلوم بود که کلافه شده. من هم رویم نشد که از او بخواهم بچه هایم را امروز نگهدارد.

صحبت که به اینجا می‌رسد نگاه حاضران روی بچه‌ها زوم می‌شود؛ پسر بزرگتر -که ۹- ۱۰ ساله است – برای فرار از نگاه بقیه،کلاه کاموایی‌اش را روی صورتش می‌کشد و پسر کوچکتر هم به بغل مادرش پناه می‌برد.

 زنی مانتویی که آن طرف‌تر نشسته، می‌گوید: دست از سر پدر و مادرها بردارید. آنها بچه‌های خودشان را بزرگ کرده‌اند حالا چه اصراری است که تا تقی به توقی می‌خورد بچه‌هایتان را برمی‌دارید با یک کیف لباس، شبانه می‌برید تحویلشان می‌دهید! امثال ما که بچه‌هایمان را بزرگ کرده‌ایم، دیگر وظیفه نداریم که بچه‌های شما را بزرگ کنیم!

پیرزن روسری‌اش را درست می‌کند و می‌گوید: دیروز عروسم بچه‌هایش را آورد تا نگاه دارم؛ اذیت که ندارند؛ اما خب دیگر نمی‌توانم دنبالشان بدوم و ضبط و ربط‌شان کنم هر کاری که دوست داشتند کردند. خوردند، ریختند و پاشیدند.پیرزن همین طور که مشغول صحبت است سرک می کشد که کدام ایستگاه است؟ به مقصد رسیده است. حرفش را نیمه تمام می‌گذارد و کشان کشان از واگن قطار بیرون می‌رود.

 صندلی‌ها که خالی می‌شود در کنار زن جوان و بچه‌هایش می‌نشینم. زن جوان رو به من می‌گوید: می‌بینید روزگار ما را، زمان ما که تعطیلی نبود هر چند سال یکبار یک برفی می‌آمد و مدارس یکی دو تا منطقه تعطیل می‌شد اما الان به هر بهانه‌ای مدرسه‌ها را تعطیل می‌کنند. بارش برف، آلودگی هوا و تازگی‌ها هم که «برودت»‌ هوا اصلا فکر مادرهای شاغل را نمی‌کنند که باید کجا بچه‌هایشان را بگذارند؟

دختر جوانی که تازه سوار مترو شده، هم‌صحبتمان می‌شود و می‌گوید: واقعاً راست می‌گویید خواهر من دیروز با کارفرمایش دعوایش شد.کارفرما قبول نمی‌کرد که او مرخصی بگیرد و به سرکار نیاید. خب کسی نیست که بگوید وقتی مهدکودک تعطیل است مادران شاغل باید بچه‌ها را کجا بگذارند؟ کارفرما به خواهرم گفته:« من سفارش کار را باید در مدت مشخصی تحویل بدهم؛ اگر قرار باشد هر روز به یک بهانه سر کار نیایید خب بروید در خانه بنشینید. من کارگر مرد می‌گیرم که دیگر مشکلات شما را نداشته باشد».

دختر جوان دست در کیف کرده و دو شکلات درآورده و به بچه‌های آن خانم می‌دهد و می‌گوید: خواهرم طفلکی سرپرست خانوار است. شوهرش معتاد بود. ول کرد و رفت.حالا خواهرم مجبور است کار کند اما خب این تعطیلی گاه به گاه مدرسه‌ها قوز بالای قوز شده است.

***

مرد یک بطری شیر مانده در یخچال فروشگاه را برمی‌دارد و می‌پرسد: آقا دیگر شیر ندارید؟ فروشنده به سمت یخچال می‌آید و از طبقه پایین یخچال، باکس شیرها را درآورده و در طبقات می‌چیند و می‌گوید: با آلودگی هوا مشتری شیرها افزوده شده؛ این روزها هرکسی که از جلوی مغازه رد می‌شود حتماً یک بطری شیر می‌خرد.

جلوی صندوق، آقایی کت شلوار پوش مشغول گپ و گفت با فروشنده است که پسر بچه‌ای شتابان وارد مغازه می‌شود اما در حین ورود به مغازه درجا خشکش می‌زند. می‌ایستد و لباس‌هایش را مرتب می‌کند. نگاه‌ها ناگه به سمتش متمرکز می‌شود. پسر بچه آب دهانش را قورت می‌دهد و می‌گوید: سلام آقا معلم.

همه نگاه‌ها به سمتی می‌رود که بچه نگاه می‌کند. همان آقایی که کت شلواری پوشیده، معلم پسربچه است. همین یک کلمه کافی بود تا جو فروشگاه به هم بریزد. شاگرد مغازه به طعنه می‌گوید: پس شما آقا معلم هستید خوش به حالتان هر دقیقه تعطیلید.آقای معلم که انگار گوشش به این حرف‌ها آشناست هیچ چیزی نمی‌گوید.

بعد از چند لحظه مادر پسرک وارد می‌شود. او هم با آقا معلم خوش و بش می‌کند و می‌گوید: قرار بود شنبه امتحان اجتماعی بگیرید که تعطیل شد.امروز هم که تعطیل شده.پس تکلیف امتحان بچه‌ها چه می‌شود؟

آقا معلم که انگار کسی حرف دلش را زده باشد می‌گوید: «مشکل ما همین است خانم. مدرسه‌ها را تعطیل می‌کنند و به این فکر نمی‌کنند که معلم‌ها برای تدریس بودجه‌بندی دارند. از درس‌ها عقب می‌مانیم و مجبوریم فشرده به بچه‌ها درس دهیم، در حالیکه واقعا برای بچه‌ها سخت است و نمی‌توان چند درس عقب مانده را با هم ارائه داد.

آقا معلم که صحبتش گل کرده، ادامه می‌دهد: این مشکلات را برخی شهرها دارند به خصوص شهرهای صنعتی و گرنه در شهرهای دیگر که هوایشان خوب است بچه‌ها سر فرصت درس می‌خوانند و امتحان می‌دهند و بازی و نشاط هم دارند اما ما باید از کلاس‌های فوق برنامه و ورزشی زده و به جایش کلاس‌های تقویتی بگذاریم تا بچه‌ها از درس عقب نمانند.

***

راننده تاکسی از شلوغی خیابان غر می‌زند. می‌گوید: بنزین گران شده. اما هنوز هم خیابان‌ها شلوغ است. انگار که نه انگار که بنزین لیتری ۳ هزار تومان شده.

مردی که در صندلی جلو نشسته، می‌گوید: خب مردم مجبور هستند. نمی‌شود که به بهانه گرانی از کار و زندگی‌شان بزنند… فقط دیروز-شنبه- که طرح زوج و فرد گذاشته بودند ماشین‌ها کمتر بود وگرنه امروز هم که باز ترافیک است و تراکم ماشین‌ها.مردم می گویند که باید پول عوارض و پول بنزین  را بدهیم اما بجایش به کار و زندگی‌شان می‌رسند و توی صف تاکسی و اتوبوس معطل نمی‌شوند. مترو را که نگویید! تا به حال سوار شده‌اید؟ راننده تاکسی می‌گوید: نه خدا را شکرسوار نشده‌ام اما وصفش را شنیده‌ام.

از روی پل که عبور کرده و به  پایین می‌رسیم ترافیک ماشین‌ها بیش از پیش به چشم می‌خورد. پلیس کامیونی را متوقف کرده و مشغول صحبت با راننده و بازدید مدارکش است. راننده تاکسی می‌گوید: مگر اعلام نکرده‌اند که کامیون‌ها نباید در آلودگی هوا وارد شهر شوند؟ پس اینجا چه می‌کنند؟

مرد جوان می‌گوید: آقا شما چه فکری کرده‌اید؟ راننده کامیون حداقل یکی دو تومان دستمزد می‌گیرد یک جریمه چند ده‌هزار تومانی که برایش ارزشی نیست. جریمه را می‌دهد و به کاسبی‌اش فکر می‌کند. حالا هر چقدر هم که می‌خواهد دود وارد ریه من و تو کند.

زنی که کنار دست من در صندلی عقب نشسته می‌گوید:دیشب مطلبی را می‌خواندم که می‌گفت ۷۰ درصد آلودگی محیط به واسطه سوخت‌های دیزلی است. خب اگر جلوی این خودروها را بگیرند آلودگی کم می‌شود .

مرد جوان که روی صندلی جلو نشسته ادامه می‌دهد: این‌ها همه حرف است خانم. الان می‌شود همه چیز را با پول خرید. همین راننده کامیون جریمه را داده و  تردد در شهر را می‌خرد. درست مثل همین کاری که شهرداری دارد می‌کند. افراد تردد را با پول می‌خرند و هر چقدر می‌خواهند در شهر دور می‌زنند چه کسی به فکر آلودگی است. همه این‌ها بازی پول است!

سر چهار‌راه از ماشین پیاده می‌شوم.کمی جلوتر چند ماشین کنار خیابان ایستاده و راننده‌های‌شان مشغول پوشاندن پلاک‌هایشان هستند!

کمی جلوتر مردی مشغول چسباندن کاغذ به پلاک خودرویش است. ماشین جلویی هم  در صندوق عقبش را باز کرده و لنگی را آویزان می‌کند تا یک تکه از پلاکش را بپوشاند. کمی جلوتر که می‌روم خانمی که راننده پژو ۲۰۶ است هم همین کار را می‌کند. می‌پرسم: نمی‌ترسی پلیس ببیند و به جایش ماشین‌تان را بخواباند. زن می‌گوید: پشت سرتان را نگاه کنید ببینید چند نفر دیگر هم همین کار را می‌کنند. مجبوریم دیگر، اگر مجبور نبودیم که این کار را نمی‌کردیم!

***

از چهارراه که رد شده و به ایستگاه می‌رسم منتظر ماشین می‌ایستم. بعد از ده دقیقه‌ای سوار یک پراید شخصی می‌شوم .راننده پراید مشغول صحبت با یکی از مسافران است. می‌گوید: خودشان هم نمی‌دانند چه کار می‌کنند؟ یک روز می‌گویند طرح ترافیک؛ یک روز طرح کاهش آلودگی هوا. طرح زوج و فردی را هم که سال‌ها بود جا افتاده بود کنار گذاشتند.بعد طرح کاهش آلودگی را علم کرده و به جایش پول نقد می‌گیرند. الان هر ماشینی که وارد محدوده شود برایش یک عوارض می‌برند اگر هم ندهی بعد که بخواهی ماشین را بفروشی خرخره‌ات را می‌گیرند تا پول را بدهی. بعد مجبوری هر چقدر که تعیین کرده‌اند با سود بهشان بدهی.

راننده با عصبانیت ادامه می‌دهد: حالا که هوا آلوده شده، مانده‌اند که چه کنند؟ دوباره زوج و فرد کرده‌اند. آخر یکی نیست بگوید از جان مردم چه می‌خواهید؟ هر روز به یک بهانه از مردم پول می‌گیرید. حالا که دیدند دست‌شان به بقیه معابر بند نیست زوج و فرد کرده‌اند. خب بگویید حق ندارید بیایید خیابان؛ خلاص!

راننده با عصبانیت دنده را عوض کرده و می‌گازد. مخاطب راننده که آقایی کارمند است دستی به محاسنش می‌کشد و می‌گوید: ولله چه بگویم.هر قانونی که بگذارند برای ماها هم است.خودشان حتما طرح دارند که کک‌شان نمی‌گزد وگرنه ماها که همه مثل هم هستیم.

به مقصد رسیده‌ام از ماشین پیاده می‌شوم .در راه، تمام  صحبت‌هایی که از صبح شنیده‌ام در مغزم رد و بدل می‌شود؛ آلودگی هوا، تعطیلی مدارس، مشکلات مادران شاغل، گران شدن بنزین،محدودیت زوج و فرد ، ممنوعیت تردد کامیون‌ها و همه و همه از جمله کلیدواژه‌های صحبت مردم در روزهای اخیر است. کلید واژه‌هایی که اگر چه تعداد شمارگان آن در دیالوگ‌ها به وفور به چشم می‌خورد اما شاید پاسخ و توجیهی جدی و منطقی برای آنها به تعداد انگشتان دست هم وجود نداشته باشد.

***

موضوع ممنوعیت تردد کامیون‌ها در هوای آلوده و چرایی زوج و فرد شدن تردد خودروها را از سردار محمدرضا مهماندار جویا می‌شوم. رئیس پلیس راهور پایتخت به فارس گفت: در روز شنبه که شاخص آلودگی به اوج خود رسید پلیس ممنوعیت تردد ۲۴ ساعته کامیون‌ها و حرکت وسایل نقلیه را بر اساس شماره پلاک تعیین کرد؛ اگر چه طرح ترافیک و طرح کاهش آلودگی مقررات و قوانین خود را دارد اما برای اینکه حرکت خودروها را در خارج از این معابر کنترل و به حداقل برسانیم طرح زوج و فرد را در روز شنبه به مرحله اجرا گذاشتیم.

وی در خصوص ممنوعیت تردد کامیون‌ها گفت:‌ پلیس فقط می‌تواند کامیون‌ها را جریمه کند اگر چه مبلغش ناچیز است اما طبق قانون به غیر از اعمال قانون، اقدام دیگری نمی‌توان انجام داد.

***

 در قانون هوای پاک آمده:« ۱۴ نهاد در حوزه آلودگی هوا و کاهش آن مسؤولیت دارند از جمله وزارتخانه‌های نفت، نیرو، کشور، راه و شهرسازی، امور اقتصادی و دارایی، صنعت، معدن و تجارت، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، آموزش و پرورش، ارتباطات و فناوری اطلاعات، سازمان محیط زیست، سازمان راهنمایی و رانندگی ناجا، صدا و سیما.

تمام این دستگاه‌ها موظف هستند با توجه به لزوم اهتمام جدی برای مقابله مؤثر با آلودگی هوا اقداماتی در زمینه سوخت خودروهای در حال حرکت، منابع ساکن، خودروهای نو، نیروگاه‌ها، مدیریت حمل و نقل و تقاضای سفر، پایش و پیش‌بینی هوا،‌ آموزش و اطلاع‌رسانی و زیرساخت‌های شهری انجام دهند.»

در لایحه هوای پاک مسؤولیت هر یک از نهادها و دستگاه‌ها مشخص شده و اگر هر کدام به وظایف خود عمل نکنند، مورد بازخواست قرار خواهند گرفت همانطور که یوسف رشیدی مدیر اسبق ملی هوا و تغییرات اقلیم سازمان حفاظت محیط زیست به فارس می‌گوید.

***

وضعیت امروز هوای کلانشهرها و شرایط موجود نشان از عمق آلودگی و عدم اجرای تکالیف قانونی دستگاه‌های مربوطه است؛ اگر چه تعداد زیادی از سازمان‌ها و نهادها برای این مهم، بسیج شده‌اند اما در عمل هیچ اقدامی صورت نگرفته و باید انگار به گفته مسؤولان شهری پایتخت منتظر باد و باران باشیم!

منبع: فارس

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.